نشسته ام به امیدی که شاه زیبایی بیاید از ره و برهاندم ز تنهایی
تمام هفته به امید شنبه ای آزاد کنیسه ها و من و جام زرد صهبایی
مسیح مریم یکشنبه ها به ناقوست بیا که خسته ام از انتظار ترسایی
دوشنبه ها همه مستند شاعران گویی که رودکی بسراید به سبک نیمایی
سه شنبه ها من و این جام از تهی لبریز و چارشنبه که هستم به اوج شیدایی
دلم گرفته ازین پنجشنبه های غریب بگو که می رسد آن جمعه ای که می آیی
دلم از سایه خود هم نترسید وفا کرد و وفا کرد و جفا دید
میان خون خود غلتید و جان داد ولی از قاتل خود هم نرنجید
الهی بشکند دست نگاهت مرا در سایه مردم نمی دید
دلم را می تکانم باز باران غرور جنگل و احساس خورشید
من و پیمانه و شهریور و تب و پیمانی که باید کرد تجدید
حراج فصل و من باران فروشم بیایید این طرف بازار تردید
لحظه هایم مست خوناب غزل
شعرهایم جرعه ی ناب غزل
از دلم زخمی ترین دفتر بپرس
وزن بارانی ترین خواب غزل
طرحی از داغ جنونم در دل است
رنگ نیلوهای مرداب غزل
شیشه ی احساسم از حیرت شکست
مانده عکسی کهنه در قاب غزل
آسمانم را بیا باور بکن
ماه من ! مهسای مهتاب غزل
بیت بیت شعر من با یاد تو
می پرد تا بام پایاب غزل
آخرین شعر مرا هم بشنوید
گریه ی ناقوس مریم بشنوید
دور می ریزم خودم را بی هوا
حرف من را مثل آدم بشنوید
گر چه من آشفته ام اما شما
بغض هایم را منظم بشنوید
قصه ی نان و پیاز و اشک را
از یتیم کوچه ی غم بشنوید
من بهار تشنه میخواهم چکار؟
یک خزان باران دمادم بشنوید
یا بخشکانید شبنم را چو من
یا مرا هم مثل شبنم بشنوید
بر تمام شیروانی ها مرا
از زبان ابر نم نم بشنوید
آی آدم های پشت قافیه
آخرین شعر مرا هم بشنوید
این شعر من در منبع زیر به چاپ رسیده : سخنوران دیار آناهیتا - ابوالفاضل مرآتی - انتشارات نور علم همدان - 1381 - ص 65
نگاهت کهکشان راه شیری
دلت مانند اقیانوس آرام
ظهور تازه ی عشقی شهابی
عبورت مثل یک فانوس آرام
گلی از تیره ی یکشنبه هایی
بزن فریاد ای ناقوس آرام
غریب من اگر ز راه برسد
صدای من ز دل به ماه برسد
گدای کاسه ای صداقتم ولی
عریضه ام اگر به شاه برسد
مرید عشق می شویم بگذار
که پای من به خانقاه برسد
عزیز سرزمین شعر بشوم
چو ساربان من به چاه برسد
غروب و من نگار و غافل از خدا
مگر که می به این گناه برسد
با تو از درد راه می گویم
از شب سرد راه میگویم
ازسواری که میرسدفردا
خسته ازگرد راه میگویم
منهم این راه رفته ام اینک
از رهاورد راه می گویم
زین سپس داستان دزدماه
با جوانمرد راه می گویم
رفته ام پابپای راهی سخت
با تو از درد راه می گویم