نشسته ام به امیدی که شاه زیبایی بیاید از ره و برهاندم ز تنهایی
تمام هفته به امید شنبه ای آزاد کنیسه ها و من و جام زرد صهبایی
مسیح مریم یکشنبه ها به ناقوست بیا که خسته ام از انتظار ترسایی
دوشنبه ها همه مستند شاعران گویی که رودکی بسراید به سبک نیمایی
سه شنبه ها من و این جام از تهی لبریز و چارشنبه که هستم به اوج شیدایی
دلم گرفته ازین پنجشنبه های غریب بگو که می رسد آن جمعه ای که می آیی
با تو از درد راه می گویم
از شب سرد راه میگویم
ازسواری که میرسدفردا
خسته ازگرد راه میگویم
منهم این راه رفته ام اینک
از رهاورد راه می گویم
زین سپس داستان دزدماه
با جوانمرد راه می گویم
رفته ام پابپای راهی سخت
با تو از درد راه می گویم