به تمام آینه ها
شب به خیر گفتم
هیچ خورشیدی
انتظار نمی کشد طلوعم را
خوابمرگ من
سکوت شب را
طلسم حیرت بود.
ستاره هایم یخ زده
آسمانم نابارور
و من
تنها در این دشت بی عبور
به انتظار یک نگاه آتشین
آه . . . . . . . .